فیلم the beautiful in neighborhood رو ببینید. در مورد احساسات انسانی صحبت میشه و اینکه چون وجود دارن، بی ارزش نیستن. 

تو

این پست، گفته بودیم اگه بقیه عتیقه بازی در میارن، نشونه ناآگهی شونه. خب! ما خودمون چجوری آگاه باشیم و عتیقه بازی در نیاریم؟  بنده اینجا یک دوره از مقدماتی تا پیشرفته طراحی کردم که در دو پست خدمتتون ارائه میشه. شما بسته به ذائقه همایونی تون یکی رو انتخاب فرمایید.

دوره پیشرفته:

اگه از ریشه بررسی کنیم، ادمایی که برخورد بدی با احساسات بقیه دارن، احتمالا با احساسات خودشون هم آشنا نیستن یا برخورد مناسبی براش سراغ ندارن. 

برای این دسته، ما روزانه نویسی احساسات رو پیشنهاد میکنیم. ( با آفر پنجاه درصد هویچ بسدنی.) نوشتن احساساتی که در روز تجربه کردیم، باعث میشه با دقت بیشتری به خودمون نگاه کنیم. 

در مرحله بعد، لازمه بدونیم حالا با این احساس چیکار کنم. 

بینید عزیزان دلم. هیچ احساسی، به صرف وجود داشتنش بد یا آسیب رسان نیست! اگه ناراحتید، اگه عصبانی تشریف دارین، اگه شور جنسیتون زده بالا، اینا تا مرحله ی وجود داشتن» چیزای بدی نیستن! 

نحوه رفتار همایونی شما با اونهاست که اونا رو به چیز خوب یا بدی تبدیل میکنه. 

ایا ناراحتی شدید میتونه چیز خوبی باشه؟ من به شما میگم که بله. دوست عزیزی داشتم که خودکشی کرد. سوگ بزرگی بر سر ما نائل شد. من گریه کردم، غصه خوردم و ناراحت بودم. در نتیجه ی این ناراحتی هام، یاد علاقه ورزشی دوستم افتادم و تصمیم گرفتم روزی روزگاری که پولدار شدم، یه سالن ورزشی با نام اون دوستم تاسیس کنم. هر سال تعدادی علاقه مند رو بدون دریافت شهریه پشتیانی کنم. تا جایی که مطمئن باشم عزیزان تا المپیک و. هم پیشرفت میکنن. تصمیم گرفتم به جای دوست از دست رفته ام، نسل بعدی رو نجات بدم. 

وقتی یک احساس در شما پدید اومده، دیگه هست! با انکار شما، شرم شما، بیان نکردن شما، نیتی شما و. از بین نمیره. بابا گریه کنید! جان من گریه کنید! قیافه رقت انگیز به خودتون بگیرین! غمه دیگه! کجاش زشته؟ زشت، وقتیه که آسیبی برسه، به خودتون یا بقیه. و با انکار، با نادیده گرفتن خودمون یا احساساتمون، اسیب میزنیم.

حالا من با خودم صادق بودم، فهمیدم عصبانی ام. از دست یکی که شیش ماه پیش منو دو در کرده رفته با یکی دیگه ریخته رو هم! چیکارش کنم؟

 تخلیه اش کن. برو بیرون، شروع کن به دوییدن. یه بالشت بردار، به احساست فکر کن و بهش مشت بزن. یه سرچ بزن تو گوگل، حرکت شیر یوگا رو انجام بده و باهاش فریاد بزن. غرش کن. بریز بیرون! ماها این کارارو نمیکنیم نه؟ 

ماها باید بدونیم با احساس کردن غم، ترس، خشم، شور جنسی قرار نیست اونها هویت ما رو شکل بدن. قراره ما، با هویت اگاهمون، اینها رو به سمت درستی هدایت کنیم. 

قراره اینا نیروهای متحرکه ما باشن. نباید ازشون خجالت کشید. نباید از ترس، ترسید! 

اینا طبیعی ان! ط بی عی! 

اگه تونستید با احساسات خودتون کنار بیاید، شاید تونستین به بقیه هم حق بدین ناراحت باشن. گریه کنن. عصبانی باشن. و به بقیه هم کمک کنید که این احساسات رو به درستی و بدون آسیب پشت سر بذارن تا به نتایج خوبی برسن. 


ادامه دارد.


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها